:>ایجاد مطلب جدید ارسال https://wisgoon.com/create/post#
خب تصمیم گرفتم سناریو بنویسم و بعضی جاهاشو از چت گی پی تی کمک گرفتم
قسمت اول فصل یک(دختری که از اسمان افتاد)
باران شبانه یوکوهاما مثل همیشه بوی خون زنگ زدگی می داد
چراغ های بندر نیمه خاموش بودن و صدای موج هابا فریاد های دوردست درهم می امیخت
چویا با دست های داخل جیب پالتوش وایساده بود،کلاهش کمی کج ،اخم همیشگی روی صورتش😅
چویا:
گفتم این ماموریت بو میده..(نویسنده:داش مگه غذاس بو بدهههه)زیادی ساکته..
دازای:
آه چویااا تو خیلی بدبینی.شاید اصلا دنیا تصمیم گرفته ی شب اروم بهمون هدیه بده.
چویا با حرص:
اگه ی کلمه دیگه بگی پرتت میکنم دریا .
و درست همون لحظه____
بوممم!
ادامههه دارددد
قسمت اول فصل یک(دختری که از اسمان افتاد)
باران شبانه یوکوهاما مثل همیشه بوی خون زنگ زدگی می داد
چراغ های بندر نیمه خاموش بودن و صدای موج هابا فریاد های دوردست درهم می امیخت
چویا با دست های داخل جیب پالتوش وایساده بود،کلاهش کمی کج ،اخم همیشگی روی صورتش😅
چویا:
گفتم این ماموریت بو میده..(نویسنده:داش مگه غذاس بو بدهههه)زیادی ساکته..
دازای:
آه چویااا تو خیلی بدبینی.شاید اصلا دنیا تصمیم گرفته ی شب اروم بهمون هدیه بده.
چویا با حرص:
اگه ی کلمه دیگه بگی پرتت میکنم دریا .
و درست همون لحظه____
بوممم!
ادامههه دارددد
- ۲۴۲
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط